یادش بخیر همیشه تو جیبم یه دفترچه یا کاغذ مچاله بود انقدر هم چروک و کثیف بود که اگر کسی نمیدونست فکر میکرد نوشته ی قدیمی ای یا کتیبه عتیقه اس حتی یادمه یکی از همکلاسی هام وقتی میومد سر کلاس یه نقشه برای یکی از بازی های RPG میکرو کشیده بود همه فکر میکردن نقشه گنجه میخواستن ازش بدزدن ????
از کنار یه سری بازی ها مثل کاپیتان سوباسا حروف ژاپنی را یاد گرفته بودم یه دفترچه بزرگ از این پسورد ها داشتم و پدر مادرم چند تا کدشکن استخدام کرده بودن ببینن اینا چیه پسرشون صبح تا شب مینویسه و مثل گنجینه ازشون محافظت میکنه و زمانی که این برگه تو جیب شلوارم جا موند و مادرم شلوارم رو انداخت تو ماشین لباسشویی دیگه دیر شده بود تمام پسورد ها و زندگیم از بین رفته بود حیف شد واقعا خیلی هم حیف شد ????